آپدیت از زندگی (این قسمت زنده ماندن)

ساخت وبلاگ

روزهایی هست که وقتی پشت فرمان نشسته ام و میخواهم بروم بندر در فکری عمیق فرو میروم و هیچ چیز را نمیبینم و در ناخودآگاهم فقط به پیش می روم و وقتی به خودم می آیم که در خط سبقت ماشین پشت سری خودش را از چراغ دادن و بوق زدن کشته است. گاهی وقتی این صحنه ها را در فیلم ها می دیدم باخودم فکر میکردم که مگر میشود کسی اینگونه عمیق به فکر فرو رود حال میدانم که میشود. متاسفانه زندگی آنگونه که همیشه رویایش را داشتم نیست و همه چیز به گونه ای دیگر پیش رفته است شده ام یک نفر که میرود سرکار و میاید خانه خسته ام ولی نمیتوانم کم بیاورم حال شده ام شخصیت فیلم هایی که یک عمر میدیدمشان، یک نفر که در اوج ناامیدی و ناتوانی فقط باید ادامه دهد گرچه راه خروج خیلی بهتر است...

همیشه گمان می کردم همینگونه خواهد ماند، تمام دغدغه هایم همین چیزهای کوچک خواهد بود ولی با بالارفتن سن و بالا رفتن مسئولیت های زندگی همه چیز رنگ باخته است. وقتی به تابلو یا کتاب و یا فیلمی نگاه میکنم دیگر رغبت نمیکنم کمی در خیابان بیاستم و یا تاملم را بیشتر کنم بیشتر اوقات هم اصلا حواسم به اطرافم نیست و برای طی کردن راهی دارم راه میروم. آری زندگی بزرگسالی اینگونه است یا حداقل شروع 30 سالگی برایم اینگونه است.

روزهایی هست که وقتی پشت فرمان نشسته ام و میخواهم بروم بندر در فکری عمیق فرو میروم و هیچ چیز را نمیبینم و در ناخودآگاهم فقط به پیش می روم و وقتی به خودم می آیم که در خط سبقت ماشین پشت سری خودش را از چراغ دادن و بوق زدن کشته است. گاهی وقتی این صحنه ها را در فیلم ها می دیدم باخودم فکر میکردم که مگر میشود کسی اینگونه عمیق به فکر فرو رود حال میدانم که میشود. متاسفانه زندگی آنگونه که همیشه رویایش را داشتم نیست و همه چیز به گونه ای دیگر پیش رفته است شده ام یک نفر که میرود سرکار و میاید خانه خسته ام ولی نمیتوانم کم بیاورم حال شده ام شخصیت فیلم هایی که یک عمر میدیدمشان، یک نفر که در اوج ناامیدی و ناتوانی فقط باید ادامه دهد گرچه راه خروج خیلی بهتر است...

آدمی محکوم به زنده بودن و زندگی کردن است با تمام سختی هایش باید ادامه دهم، سعی میکنم همیشه امیدوار از خواب بیدار شوم ولی در شبانه روز چیزهایی را میبینم که روحم را همانند سوهان می ساید، در خودم میروم انگار بال هایم آتش گرفته است... نمیتوانم ذهنم را به جایی پرواز دهم...

+ نوشته شده در شنبه هشتم اردیبهشت ۱۴۰۳ ساعت 20:42 توسط پوریا  | 

زندگی ساده پوریا...
ما را در سایت زندگی ساده پوریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : deltangi-pandao بازدید : 11 تاريخ : سه شنبه 11 ارديبهشت 1403 ساعت: 7:07