نگاهی به کتاب "شوهر آهو خانم"

ساخت وبلاگ

 <strong>شوهر</strong>, آهو <strong>خانم</strong>, - ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

اگر بگویم که در این روزها بیشتر در اینستاگرام می نویسم دروغ نگفته ام، کوتاه مختصر می نویسم و دردی که در درون دارم هم میخوابد اما آدمی هرچقدر هم که مسافرت برایش لذت بخش باشد بازم خانه برایش مزه ای دیگر دارد. جایی که تا میتواند بی مرز حرف میزند.
چند هفته ای از تمام شدن کتاب, "شوهر آهو خانم" می گذرد حال دیگر کتابی دیگر شروع کرده ام و اگر این را بخوانم دیگر کتابی ندارم که بخوانم جز کتاب های داستان انگلیسی که در این برهه گمان نمی کنم مورد خوبی برایم باشند. راستش را بخواهید کتاب "شوهر آهو خانم" دیدم را نسبت به نویسنده های ایرانی تغییر داد، حال دیگر میخواهم کمی کتاب های ایرانی بخوانم اگر بخواهم صادق باشم خیلی ملموس تر بود برایم میتوانستم بیشتر درک کنم چرا که فاصله ای زیاد از من نداشته است.

کتاب "شوهر آهو خانم" نوشته "علی محمد افغانی" است که در بین سال های 1333 تا 1338 به رشته تحریر در آمده است دقیقا زمانی که در "افغانی" در زندان بود و پس از رهایی با هزینه شخصی خود این کتاب را منتشر می کند.

داستان کتاب در "کرمانشاه" رخ میدهد مردی به نام "سید میران سرابی" که نانوایی دارد پس از چندین سال زندگی مشترک و در سن 15 سالگی عاشق زنی دیگر میشود...

صادقانه باورم نمی شود که یک نویسنده ایرانی بتواند اینگونه کتابی بنویسد، کتاب های نویسنده های ایرانی تک و توک مثل جلال آل احمد خوانده بودم اما زیاد به دلم ننشسته بود و چیزی از درون به من میگفت که ادبیات داستانی در کشورهای دیگر بسیار بهتر از ایران است به همین دلیل زیاد به سمت کتب نویسنده های ایرانی کشیده نمی شدم اما وقتی شروع به خواندن کردم با فضایی متفاوت روبرو شدم، آقای "افغانی" با تصویر سازی های دقیق و بسیار زیبای خود داستان را برای خواننده بسیار شیرین می کرد از آنجایی که این اولین اثر این نویسنده بود برایم بسیار جالب بود که چنین پختگی و وحدتی در داستان وجود دارد و به زیبایی با استفاده از تشبیه هات به جا خواننده را دعوت میکند که کمی بیشتر تصویر پردازی کند تا بتواند اتفاقات را درک کند.

"شوهر آهو خانم" درمورد زندگی زنان در دوران پهلوی ست و به توصیف وضعیت بد و حق و حقوق آنها می کند و این تصویر سازی دقیق از زندگی شخصی خود نویسنده بر می آید. نویسنده جامعه ای را توصیف میکند که بیش از آنکه زنان بعنوان انسانی در جامعه شمرده شوند بعنوان کالا هستند، یک مرد حق این را دارد که بی آنکه توجهی به احساسات زن اول خود داشته باشد با زنی دیگر ازدواج کند و حتی بی آنکه مطلع شود او را طلاق دهد و در این بین زن حق هیچ اظهار نظری نداشت. اما نویسنده بعنوان قاضی وارد نمی شود، او در هیچ جای داستان نظر شخصی خود را عنوان نمی کند و از بدی و خوبی اعمال شخصیت ها چیزی به میان نمی آورد و شخصیت ها همانگونه که احساساتشان هست بیان میکند حتی در آخرین لحظه هایی که شخصیت داستان در آخرین نقطه کارهای بد خود است بازهم از نظر لطف نویسنده به شخصیت هایش باقی ست و این را میتوان به عنوان نقطه مثبت نویسنده در نظر گرفت.
در این داستان "آهو" نماینده زنان سنتی ست که باورشان بر این عقیده استوار شده است که با وجود تمام بی مهری های همسر بازهم به او وفادار است و کور سویی امید در اوست که بازهم بتواند همسر خود را به سوی خود جذب کند. در سوی دیگر "هما" وجود دارد که با سن کم و زیبایی خود توانسته است مردی را به سوی خود بکشد اما علاوه بر جوانی و زیبایی با تصمیم های جدید دولت او به حق خود آگاه است و آنقدر ها دل به مرد نبسته است در کنار مدرن بودن دستی هر لحظه مرد را به سقوط نزدیک و نزدیک تر میکند و هیچ ترسی از سقوط مرد ندارد چرا که میداند رهگذری بیش نیست. در این میان چون کلافی سردرگم در میان بازی های بچه گانه مردانه و قدرتی که دین و سنت به او داده است از همه چیز استفاده میکند و چیزی جلو دار او نیست.

کتاب تجربه ای نو برای من بود، تجربه ای که در آن میتوانستم گوشه نگاهی, به زندگی زنان در آن زمان و همچنین مجموعه فرهنگ و رفتار های مردم در آن دوره بیاندازم و شیرینی دیگر کتاب وجود ضرب المثل ها و اصطلاحات فارسی بود که میتوانستم در این کتاب بیش از بیش یادبگیرم و با آن ها در جای خودشان بیاموزم.

+ نوشته شده در چهارشنبه هفدهم فروردین ۱۴۰۱ ساعت 22:41 توسط پوریا  | 

زندگی ساده پوریا...
ما را در سایت زندگی ساده پوریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : deltangi-pandao بازدید : 143 تاريخ : چهارشنبه 31 فروردين 1401 ساعت: 9:26