دوباره ایران

ساخت وبلاگ
Image result for ‫دوباره ایران‬‎

امروز اولین شنبه ایست که شاید برای خیلی از مردم شنبه ایست که انتظارش را میکشیدند و در آخر جواب این انتظار کشیدن ها را گرفتند، شنبه ای که در آن آینده چهار سال آینده خود را میبینند، چهار سالی که میتواند بسیار حساس باشد...

دیروز وقتی ساعت هشت صبح به صف رای دهندگان رفتم، حسی نو داشتم، این دومین دوره ایست که میتوانم در انتخابات شرکت کنم و این دو دوره را هر دو شرکت کردم، در هر دو حسی خوب داشتم، حسی که انگار در قسمتی از سرنوشت این مرز و بوم شریک هستم. در این ساعت مشخص شده است که آقای "دکتر حسن روحانی" به طور قطع برنده این انتخابات شده اند و این مدیون افرادی باید باشند که بسیار برای تبلیغ ایشان جان کندند برای پشت میله ای ها و برای پشت درهای بسته و آنان که تصویرشان در هیچ شبکه دولتی نمیتوانست پخش شوند، اما با این حال این امر میسر شد و پیروزی از آن آقای روحانی شد، این پیروزی زود هنگام و قاطع دو معنی میتواند داشته باشد، که یکی از محبوب ترین رییس جمهور های ایران است و دیگری سطح انتظارات هم به تناسب از ایشان بالاتر است، نه تنها در جنبه اقتصادی بلکه در جنبه های اجتماعی و فرهنگی هم مردم سطح انتظارات بالایی را از آقای روحانی دارند...

در دوره انتخابات و این چند روزی که فضای انتخاباتی بود میتوانستم نوعی گیجی را در این فضا ببینم در کنار این گیجی نوعی بی اطلاعی مردم از انتخابات و اشخاصی که میخواهند به آنها رای دهند، این روزها با کسانی نشست و برخواست کردم که بسیار لحن سخنشان برایم عجیب بود، کسانی بودند که رای به متلاشی بودن ایران بودن، اینان کسانی بودند که بدون در نظر گرفتن وضعیت معیشت مردم فقیر و حتی خودشان نگاهی تحریم آمیز به این موضوع داشتند و فکر میکردند با رای ندادن میتوانند چیزی را درست کنند اما حقیقت امر دقیقا برعکس این عمل بود، اینان کسانی هستند که در انتخابات شرکت نمیکنند و بنا میگذارند به این که همه چیز خود به خود حل میشود اما این مسخره ترین چیزیست که میتواند رخ دهد، حال وقتی شخصی بعنوان رییس جمهور یا مسئول انتخاب میشود ایشان اولین نفر هستند که شکایت میکنند و این دلیل شکایتشان را هیچ وقت ندانستم، در کنار این شکایت انتقاد هایی هم میکنند و اگر شخص کمی از نظری وجه خوبی داشته باشند به خاطر انتخاب شدنش هنگام حرف زدن درمورد این شخص باد به غبغه می اندازند و با افتخار صحبت میکنند که باز هم این عملشان را نمیتوانم درک کنم و من اینان را مردمی تو خالی و پوک میدانم و نوعی زالو یا انگل بحساب می آیند.
گروه دوم کسانی بودند که بدون اطلاعات داشتن از زندگینامه شخص فقط میخواستند به او رای دهند، چرا چون در فلان دستگاه کار کرده است به آن رای بدهند، مردمی که با کوچکترین حرف های پوپولیستی فریب میخورند و در منجلاب فریب های او گیر میکنند.
سومین گروه من بودم، که به خودم حق رای نمیدادم، چرا؟ چون واقعا گیج بودم من گزینه ام را از چندی پیش انتخاب کرده بودم اما نمی توانستم برای دیگران ثابت کنم که گزینه من خوب است، نمیتوانستم از او دفاع کنم تا اینکه شروع به خواندن و پرسش و پاسخ کردم و توانستم سوال های خودم را جواب دهم و به سوالهای دیگران آنانی که میدانستم دنبال جوابی درست هستند، جواب مناسب پیدا کنم.

به نظرم باید در انتخابات هوشیار بود، در این چهار سال گرچه من اخبار را بسیار دنبال میکردم و از گوشه کنار بسیار خبر میخواندم و حوادث ناگوار را میشنیدم اما نسبت به هشت سال احمدی نژاد مردی که ویران کننده بود بسیار بهتر بود، من در آن سال ها هنوز نسبت به این روزها به بلوغ سیاسی نرسیده بودم اما میتوانستم بسیار خوب لمس کنم که چه آتشی بر این جنگل سبز زده است، خفقان در اوج خود بود و سینما و تئاتر و فرهنگ کشور به کل تخته شده بود و هیچ کس پاسخگوی چیزی نبود...اما اکنون در این چهار سال سیر صعودی پیدا کرده است حداقل میتوان گفت از تاراج خزانه بسیار کم شده است...

 در آخر برای نتیجه گیری این مطلب به همگی پیشنهاد میکنم اگر کتاب نمیخوانید، نخوانید اما اگر برای تغییر میخواهید مشارکتی داشته باشید لطفا سوادی سیاسی پیدا کنین و مشارکت کنین و در میدان باشد ...


برچسب‌ها: دست نوشته, انتخابات, دوباره ایران, حسن روحانی
+ نوشته شده در شنبه سی ام اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت 13:19 توسط پوریا |
زندگی ساده پوریا...
ما را در سایت زندگی ساده پوریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : deltangi-pandao بازدید : 203 تاريخ : سه شنبه 2 خرداد 1396 ساعت: 20:22