یادداشتی بر انیمیشن "Sing"

از فیلم هایی که جدید آمده است خیلی عقب افتاده ام، در دوره ای زندگی میکنم که اصلا به علایقم نمیتوانم برسم و فقط وقت هایم را به بطالت سپری میکنم و گاهی هم اصلا وقت هیچ کاری را ندارم که بیشتر مواقع مورد دومی است اما به هرحال هر وقت که بتوانم از این علاقه ام دور نمیشوم و سعی میکنم به آن برسم.

انیمیشن "Sing" در سال 2016 به نویسندگی و کارگردانی "گارث جنینیگ" است و یکی از زیباترین انیمیشن های امسال است، و نمیتوانم بگویم این انیمشن جز بهترین ها است.

داستان از جایی شروع میشود که یک کوالا به نام آقای باستر موون تصمیم میگیرد دوباره به سال نمایش خود شهرتی که رفته را بازگرداند و در این میان مسابقه ای را به برپا میکند و که در این مسابقه با مشکلات فراوانی از جمله بی پولی مواجه میشود.

این انیمشن از نظر ساختاری چیزی زیادی برای گفتن نداشت و شاید یکی از مهترین عناصری که باعث میشد بسیار بیننده را جذب خودش کند آن فضای آهنگین انیمیشن است، داستان کلیشه ای این انیمیشن که بار ها و بارها آن را از انیمیشن های دیگر دیده ایم و گاها در فیلم ها هم مشاهده کرده ایم این بار در شکل و ظاهر دیگر به ببیننده تحویل داده میشود. شاید یکی از دلایل شهرت این انیمیشن وجود "متیو مک کانهی" به عنوان صدا پیشه "موون باستر" و "اسکارلت یوهانس" بعنوان صدا پیشه "Ash" است که این دو طرفداران بسیاری دارند.

در کنار نکات منفی که در بالا ذکر کردم داستان دارای نکات مثبتی هم بود که گفتن آن ها و پرداختن به آنها خالی از لطف نیست و می بایست از آن ها درس گرفت.
وقتی که همه در مسابقه اولیه نمایش موون قبول میشوند به نحوی چیزی را از دست میدهند و برای نگه داشتن این نمایش و گرفتن جایزه چیزی را از دست میدهند، یکی از آنها دوست پسر خود را، دیگری خانواده خود را، پسری که پدرش را سرخورده میکند، موشی که از روی حرص طمع زندگیش را بعنوان یک فراری دنبال میکند و در آخر موون باستر که سالن خود را از دست میدهد. اما اینجا یک نکته است زندگی بشریت را وقتی نگاه میکنیم همین است، هیچگاه نمیتوان برای رسیدن به یک هدف دو چیز را داشته باشیم، شاید مثال کنکور بهترین مثال باشد برای این وضعیت وقتی که برای کنکور میخوانیم خیلی از ماها به تفریح میپردازیم در این صورت نتیجه مطلوبی در کنکور بدست نمی آوریم اما اشخاصی که تمام هم و غم خود را بر روی کنکور میگذارند وقتی که سر امتحان حاضر میشوند نتیجه مطلوبی بدست می آورند.
انسان به طور کلی برای بدست آوردن چیزی ارزشمند همیشه باید چیزی را فدا کند اما این فدا کردن به هوشیاری او هم بستگی دارد برای مثال در مثال کنکور وقتی که نتیجه مطلوب بدست می آید بعد از آن میتوان به شادی هایی که از آن گذشته ای به بهترین شکل ممکن و حتی بهتر از قبل پرداخت چرا که حس خوب آن نتیجه در قلب و جان آدمی است و به حس های خوب دیگر کمک میکند که تفریح مفرح بخش تری را تجربه کند. در این انیمیشن به وضوح میتوانیم این مسئله را درک کنیم، اشخاصی که چیزی را از دست میدهند اما به هدف خود ایمان دارند نه تنها چیزی را بدست می آورند بلکه آنچه را که از دست دادند نیز به دست می آورند، و این شادی بدست آوردن ها او را شادتر از نگه داشتن یک چیز میکند.
در این انیمیشن علاوه بر فضای شاد، فضای اسف بار هر کدام از شرکت کنندگان را میتوان دریافت که چقدر در گیر و دار مشکلات خود هستند اما وقتی به کاری که میتوانند انجام دهند ایمان دارند کمی آنها را نادیده میگیرند.

بسیاری از مردم در دنیای ما زندگی میکنند و توانایی های بسیاری دارند، توانایی هایی که از هر نظر میتواند مفید برای جامعه واقع باشند اما چون کسی از آنها تقدیر نمیکند در تاریکی های دنیا محو میشوند، بیاییم با بیان و تعریف و روحیه دادن به آنها، امید زندگی را در آنها زنده کنیم.

امیدوارم از دیدن این انیمیشن زیبا لذت کافی رو ببرین.

برچسب‌ها: دست نوشته, یادداشتی بر انیمیشن Sing, نقد فیلم, انیمیشن Sing, نقد انیمیشن Sing

+ نوشته شده در سه شنبه نهم خرداد ۱۳۹۶ساعت 19:27 توسط پوریا |