یادداشتی بر فیلم "هفت سامورایی" (Seven Samurai)

ساخت وبلاگ

فیلم های ژاپنی، هم از نظر محتوا و هم از نظر سبک فیلمی بسیار زیبا هستند و گاها از فیلم های "هالیوودی" نیز بهتر هستند. سینمای ژاپن را نسبت به سینمای آسیا میتوان یک سینما پیش رو معرفی کرد چرا که دارای آثار بسیار زیبا و از نظر داستانی قوی هستند.

فیلم "هفت سامورایی" (Seven Samurai) به کارگردانی "آکیراکوروساوا" در سال 1954 است. نویسندگان این فیلم "آکیرواکوروساوا"، "شینوبو هاشیموتو" و "هیدئو آگونی" هستند.

داستان فیلم درباره روستایی است که مورد تهاجم دزدان قرار میگیرند و به تاراج برده میشوند، اما این بار آنها تصمیم دارند که با دزدان بجنگند. به همین خاطر گروهی داوطلب از مردم به شهر میروند تا سامورایی هایی را برای محافطت از روستای خود استخدام کنند.

یک فیلم حماسی زیبا، با رنگ های سیاه سفید که بسیار شیرین است. اگر به سینمای کلاسیک علاقه داشته باشید این فیلم مناسب شماست و به راحتی زمانی که به آن اختصاص میدهید را بدون هیچ مشکلی سپری میکنین. این فیلم همانند فیلم های دیگر سینما کلاسیک حوصله سر بر یا به گونه ای مبتدی نیست، داستان فیلم بسیار روان پیش میرود و هیچ گونه گره و یا دشواری برای فهمیدن آن نیست و از طرفی داستان های تکراری که این روزها میتوانیم آن را دریابیم با وجود ساخت فیلم های بسیار نیست. شاید بسیاری فیلم ها را بتوانیم پیدا کنیم که موضوع فیلم درمورد دفاع از شهر یا روستایی در مقابل تجاوز است اما هیچ وقت به این گونه فیلمی را حداقل من ندیده ام که اینگونه به روانی و بدون اینکه بشود حدس زد جلو رفت. فیلم با وجود اینکه در دهه پنجاه ساخته شده است اما داستانی گیرا دارد.

همیشه در همه ادوار مردمانی زیسته اند که از مردمان ضعیف دربرابر مردمان ظالم دفاع کنند، همیشه در دل تاریکی وقتی که میپنداریم هیچ کس به ما کمک نخواهند کرد اشخاصی پیدا خواهند شد که با کمک های خود باعث رهایی عده ای از ظلم میشوند. داستان فیلم مردم زجر کشیده ای را نشان میدهند که دیگر نمیخواهند مورد ظلم و ستم دزدان و مزدوران قرار بگیرند آنها خسته اند از این ضعیف بودن حال نوبت آن است که به مبارزه برخیزند اما در همین حالی که برای مبارزه برخواسته اند و از ظلم و ستم به تنگ آماده اند، کسانی هستند که از جنگیدن هم میترسند، هستند آدم هایی که ناامید میکنند و این چیزی عادیست، اگر در گروهی آدمهایی نباشند که ناامید کنند به این ها باید شک کرد چرا که همیشه برای کارهای بزرگ عده ای هستند که انسان را ناامید میکنند. آدم هایی ترسو که از برداشتن قدم های بزرگ میترسند.
در فیلم شاهد شخصیت هایی جالب هستیم اگر بخواهیم از ابتدای فیلم شروع کنیم:

ریکیچی: مرد روستایی که از همان ابتدای فیلم میتوانیم بدانیم چه نیاز جنگی در خود دارد، او به شدت از این که در برابر دزدان ساکت بماند ملول است و خشمگین. مردان روستا که بسیارشان آدم هایی ترسو هستند و در درجه بندی آن روزها کشاورزان از پایین ترین رتبه به نظر میرسد در جامعه برخوردار هستند. آنها خود را ضعیف میبینند و در برخورد با دیگران خود را به خوار و نحیف میبینند. اما ریکیچی بنا به یک سری دلایلی که در فیلم آن را روشن میکند شوقی برای تغییری در زندگی دارد، او یکی از جوان های روستا است که جواب مثبت به تغییرات نشان میدهد و این باعث میشود که گروهی را تشکیل دهند و وارد شهر شوند.

یوهی: یکی از روستاییان بسیار ترسوی و پیر روستا است که در کنار ترسو بودنش هیچگاه کسی را ناراحت یا ناامید نمیکند. او شخصیت جالب و خنده داری را دارد، شخصیتی که همراه با ریکیچی به شهر میرود تا سامورایی استخدام کنند. 

کامبی شیمادا : رهبر گروه سامورایی ها و اولین سامورایی است که روستاییان او را برای دفاع از روستای خود استخدام میکند. او سربازی کهنه کار است و از حرف هایش بر می آید که در چندین جنگ حضور داشته است. او سامورایی عاقل و باهوش است در کنار این امر همیشه خوش خنده است و قابلیت برخورد با حوادث و تمامی مشخصه های یک رهبر را دارد. او با نیرویی خسته ناپذیر شروع به برنامه ریزی میکند و سعی میکند که جنگ را به نفع روستایان ببرد. او انسانی آرام و فروتن است و سعی میکند با مسائل با صبوری خاص خود برخورد کند.

گوروبه کاتایاما : کامبئی بعنوان دومین سامورایی او را استخدام میکند، شخصیتی معمولی.

شیجیرچی: یکی از شیرین ترین و بانمک ترین شخصیت های درون فیلم است، او در طول هفته هایی که در روستا زندگی میکنند همیشه در حال خندیدن است، مشکلات را آسان میگیرد و یکی از دوستان قدیمی کامبئی است.

هیهاچی هایاشیدا : چهارمین سامورایی است که به گروه ملحق میشود، فردی است بسیار مسئولیت پذیر که دوست دارد درد های دیگران را بداند و آنها را حل کند و شاید یکی از شخصیت های محبوب فیلم است.

کاتسوشیرو اُکاموتو : جوانی است که از کامبئی میخواهد که او را به عنوان شاگرد قبول کند. او جوانی خام از خانواده ای سامورایی است که در زندگی خود سختی ندیده است اما در این زمان دوست دارد به کمک مردم بیاید به آنها کمک کند. اما همیشه جوان ها در زندگی خود اشتباهاتی میکنند.

کیوزو : یک سامورایی بسیار خبره و مرموز است. او بسیار ساکت و درون گراست و کاری به دیگران ندارد کمتر از بقیه میخندد.

کیکوچیو : شخصیتی بسیار محبوب و کمدی است که فیلم را بسیار سرگرم کننده کرده است. او عاشق بچه هاست. کیکوچیو زندگی سخت داشته است و بعد از پشت سرگذاشتن سختی های بسیاری حال به وضعیتی مشابه خود برمیخورد. گرچه نشان میدهد انسانی سخت است اما بسیار احساساتی و عاطفی است که در آخر فیلم میتوان دید که چگونه با رفتن تک تک او چگونه به سوگ مینشیند.

مانزو : شخصیت کشاورزی که از آمدن سامورایی ها به روستا وحشت دارد. مانزو نماینده مردمانی سنت گرا و ترسو هستند که از برداشتن قدم های بزرگ و تغییرات بزرگ میترسند. او با کاری که با دختر خود انجام میدهد میخواهد جلوی افتادن فاجعه ای را بگیرد اما هرچه بیشتر نگران باشی کارهای احمقانه تری انجام میدهی و هرکار احمقانه ای باعث افتادن اتفاقی میشود.

فیلم مخاطب را به سفری به ژاپن قدیم میبرد و در کنار سامورایی های خود به ریختن اشک ها و خنده زدن ها دعوت میکند.

"This is nature of war, By protecting others you save yourselves...Danger always
strikes when everything seems fine."

"این طبیعت جنگ است، با محافظت از دیگران خودتان را نجات میدهید...خطر همیشه وقتی 
می آید که همه چیز خوب به نظر میرسد."


برچسب‌ها: دست نوشته, یادداشتی بر فیلم هفت سامورایی, نقد فیلم, فیلم هفت سامورایی, هفت سامورایی زندگی ساده پوریا...
ما را در سایت زندگی ساده پوریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : deltangi-pandao بازدید : 126 تاريخ : شنبه 25 آذر 1396 ساعت: 14:24