یادداشتی بر فیلم "سارا و آیدا"

ساخت وبلاگ
Image result for ‫سارا و آیدا‬‎

هرچه قدر که انسان حالش بد باشد همیشه این دوست است که میتواند او را سرحال کند و تمام غم های دنیا را از او بگیرد. یک دوست به عنوان عضوی از خانواده شما محصوب میشود و میتوانید به راحتی به آن تکیه کنید. اما چه توقعاتی از یک دوست میتوان داشت؟ دوستی شما با یک شخص تا کجا میتواند پیش برود؟

فیلم "سارا و آیدا" به کارگران "مازیار میری" و نویسندگی "امیر عربی" است که در سال 1395 در جشنواره فجر اکران شد. از بازیگران برجسته این فیلم میتوان به : غزل شاکری، پگاه آهنگرانی، مصطفی زمانی اشاره کرد.

داستان فیلم از جایی شروع میشود که سارا در حال خالی کردن اسباب اثاثیه خود از کامیون هستند، که طلب کاری جلو در خانه می آید و معلوم میشود که چک کلانی را در دست یک شخص دارد که باید وصول کنند اما آنها چنین پولی را ندارند...

باید اعتراف کنم که قبل از اینکه فیلم را ببینم به علت نظراتی که در فضای مجازی درباره این فیلم داده بودند بسیار دو دل در دیدن این فیلم بودم اما بالاخره دل به دریا زدم و آن را دیدم. برای من "مازیار میری" مردی خانواده دوست، فیلم هایش همیشه برای من تداعی داستان های افرادی ست که در زیر لایه های شهر پنهان هستند، داستان هایی که شاید باید بسیار گشت تا بتوان آنها را دید. او داستان ها را خوب نشان میدهد. در پشت تمامی فیلم های که از مازیار میری دیده ام همیشه یک داستانی جدا نهفته است، داستان و پیامی ماورای آنچه که بر روی پرده نشان میدهد. پیام اشخاصی خاص که دیده نمی شوند. اولین فیلمی که از مازیار میری دیدم، "کتاب قانون" که روایتی بسیار شیرین از یک فرانسوی بود که به اسلام روی آورده بود، گرچه پوسته طنزی داشت اما پیامی درد آور داشت که نمیتوان از آن به این راحتی ها گذشت. تصویری که ما هر روز با آن روبرو هستیم مایی که هزاران بار در زندگی روزمره خود مدعی مسلمان و اسلامی بودنمان میشود چه قدر حتی از اسلام که هیچ از تمام ادیان دور هستیم.
بعد از آن فیلم، "حوض نقاشی" بسیار زیبا بود، احساسات انسان را بر می انگیخت و به انسان یک امید تازه میداد که یک زندگی ساده چقدر لذت بخش تر است از یک زندگی پر زرق برق است. گاهی باید زندگی را انسان هایی بیاموزیم که از نظر ما چیزی از زندگی نیاموخته اند در حالی که این نیاموختنشان از بسیاری از چیزهایی که ما آموخته ایم بهتر است.

فیلم سارا و آیدا ساخته جدید "مازیار میری" همانند دیگر فیلم هایش از هر شخصیتش میتوان پیام هایی بس طولانی نوشت و از حس های درونیشان هزاران بار حرف زد. حس هایی که شاید ما هر بار آن را تجربه میکنیم.
داستان ابتدایی و کلی فیلم شاید برای بسیاری از ما اتفاق افتاده باشد یکی از اعضای خانواده فریب حرص و ولع خود میخورد و تا میتواند میخواهد بیشتر بدست آورد اما ناگهان به چاله می افتد و اعضای خانواده باید کارهایی که او کرده است را جبران کنند. سارا در این فیلم باید جور همه را بکشد، او دختری در ابتدای تشکیل خانواده است و مسئولیتی بزرگ روی دوش خود حس میکند. او با مانعی که پیش روی خود دارد یعنی پرداخت بدهکاری برادر که چک هایش به نام مادر اوست، یک مسئله به ظاهر حل نشدنی را پیش روی خود میبیند. کتک میخورد اما باز برای اینکه بتواند زندگی مادر خود را نجات دهد، غرور خود را میشکند و التماس فرد طلبکار میکند. او ناامید است و به هر دری میزند که باریک راهی را باز کند. آیدا دوست سارا، دختری سرخوش است. هر دو در یک شرکت کار میکنند. راه حلی به ذهنش میرسد اما چقدر یک انسان میتواند به کسی که هیچ چیزی از او نمیداند اعتماد کند؟ اعتماد کلید تمامی بسیاری از مشکلات است، دُری گرانبها که در اختیار هر شخص میگذاریم. شاید اگر هرکدام از ماهم به جای سارا باشیم پسری را که دوستمان از او بسیار تعریف میکند، اعتماد میکنیم و با او مشکل خود را بازگو میکنیم. اما این تنها یک روی سکه است تا اینکه فرد از اعتماد ما سو استفاده میکند و خواسته خودش را میگوید.
انسان باید کدام یک را در هر شرایطی انتخاب کند؟ آیا میتواند همیشه یکی را انتخاب کرد؟ آنهم آزادگی را ؟ تنها وقتی میتوانیم جواب این سوال را بدهیم که در همان شرایط قرار بگیریم. تنها تعداد اندکی از افراد هستند که میتوانند همیشه یک گزینه را برای خود داشته باشند و بقیه ما از اشتباه کردن مبرا نیستیم. سارا نمیخواهد در خانواده همسرش خراب شود، و نمیخواهد انگی به خانواده اش بچسباند. این روزها بسیاری از خانواده ها با دیدن این موضوعات یعنی فرار برادر و بالا آوردن بدهکاری های فراوان، نظرشان در مورد خانواده عوض میشوند و بسیار سخت است که متقاعدشان کرد که خانواده شاید تاثیر داشته باشد اما در جامعه کنونی و خود محور شدن زیادی هر شخص این تاثیر گذاری را کمتر میکند و یا اینکه اگر عضوی از خانواده خطایی را مرتکب شده است دلیل نمیشود که تمامی افراد خانواده هم همانند او هستند. به همین دلیل سارا از گفتن این موضوع به نامزد خود خودداری میکند اما سوالی که پیش می آید اگر قرار نیست شریک زندگی آینده ات در مشکلات کنار تو باشد هر کسی میتواند با تو در شادی هایت شریک باشد، پس او آیا واقعا در زندگیت جای دارد؟
حال سارا زخم خورده است، اعتمادش خدشه دار شده است. او کاری که گفته میشود را انجام میدهد. اما بعد از آن پشیمان میشود. چرا که نامزد او از قضیه خبر دار شده است.
برای مرد بدترین چیز معتمد نشدن توسط همسرش است، اگر یک مرد نتواند در مشکلات همسرش به او کمک کند یک احساس گناه به او دست میدهد. او دوست دارد به کمک کند. حال علیرضا هم زخم خورده است. اما دیگر پشیمانی سارا فایده ای ندارد آنها در یک هزارتوی افتاده اند( اما آیا ارزش این مخفی کاری را داشت؟). اما اینجا آیدا معرف پسر وارد میشود. ارزش دوستی را اینجا در مشکلات باید سنجید و آیدا کاری که باید میکرد را میکند اما به قیمت تمام دارایش...
سارا دیگر خواب ندارد، زندگی دوستش را خراب کرده است، همه درباره او بد حرف میزنند، پسرک از ترس به کنجی رفته است و حال دیگر سارا مانده است و وجدانش، آیدا چرا اینکار را کرد؟ تمام اینکار ها برای سارا بود اما پس از این سارا چه میتواند برای او انجام دهد؟ آری کاری که باید ابتدای کار انجام میداد آخر کار انجام میدهد لکه تهمتی که بر آبروی اوست پاک میکند هرچند زندگیش به باد میرود. اما سوال اینجاست آیا آیدا هم میخواست که زندگی سارا خراب شود؟

فیلم "سارا و آیدا" تجربه زیبایی از دوستی است، برخلافه آنچه در فضای مجازی گفته میشود این فیلم بسیار گیرا و دارای داستانی زیباست گرچه بسیاری حق دارند این حرف را بزنند چرا که کارگردانی همانند "مازیار میری" که کارنامه بسیار خوبی دارد کمی از خوب بودن پایین تر آمده است.


برچسب‌ها: دست نوشته, یادداشتی بر فیلم سارا و آیدا, نقد فیلم, فیلم سارا و آیدا, نقد فیلم سارا و آیدا
+ نوشته شده در دوشنبه چهارم دی ۱۳۹۶ساعت 13:10 توسط پوریا |
زندگی ساده پوریا...
ما را در سایت زندگی ساده پوریا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : deltangi-pandao بازدید : 136 تاريخ : دوشنبه 11 دی 1396 ساعت: 19:55